پژوهش و نوآوري

بسمه تعالی

در مورخ 22/01/97،23/1/97 کارگاه ساعات پژوهشی (ورودی های 96 تفسیر و کلام )با عنوان نگارش علمی پیشرفته و تقویت مهارت پژوهشگری با حضور استاد حجت الاسلام والمسلمین آقای رستمی در مرکز تخصصی الزهراء سلام الله علیها  شهرستان قروه برگزار گردید.

استاد در این جلسه کاربرد پارگراف را بیان نمودند. و فرمودند:

در هر پاراگراف باید: مطلب جدید  داشته باشد  2. در عالم واقع هر پاراگراف، فصل است  ده پارگراف زیر مجموعه ی یک عنوان قرار می گیرد. یعنی تمام پاراگرافها در مورد آن عنوان صحبت می کند . وزمانی که حرفی برای عنوان ندارید پس عنوان را عوض می کنید.

پاراگراف نویسی از خروج از موضوع جلوگیری می کند . ایشان در ادامه فرمودند:اهداف پاراگراف نویسی این است که:

1. اگر محقق پاراگراف بلد باشد : از مطالب  خارج از موضوع در تحقیق خود جلوگیری می کند .

و بطور کلی محتوی اعم و یا اخص از موضوع نخواهد بود .به ارتباط منطقی بین ارکان یک تحقیق و یک پژوهش کمک می کند .

به منزله ی بندهای اتصال دهنده ی تحقیق و در نهایت کمک کننده ی به نتیجه گیری درست است .درپاراگراف به نوشتن متن بالاتراز جمله پرداخته می شود  یعنی هر پاراگراف متشکل از چندین جمله است . و آنچه در پاراگراف باید رعایت شود . به فرض ارکان نماز در یک پارگراف در مورد رکوع و پاراگراف بعدی درباره سجده است و( چون موضوع عوض شده است.)

 پارگراف زمانی عوض می شود که ما در پی بیان نکته جدیدی هستیم  اجزای تشکیل دهنده پاراگراف  به ترتیب  کلمه و گروه و بند و جمله و چند جمله (پاراگراف )

بعد از پاراگراف به خود مقاله می رسیم .ساختار مقاله  از کلمه شروع و در نهایت به مقاله یا پایان نامه ختم می شود . به عبارت دیگر ساختار یک مقاله شامل : کلمه و گروه و بند و جمله و پاراگراف است.وازچیدن پاراگرافها در کنار هم مقاله تشکیل می شود.پاراگراف اگر به درستی نوشته نشود محتوی را به چالش می کشد .

ایشان در ادامه به تعریف گروه پرداختند وفرمودند: مجموعه ی کلماتی که نصف جمله را تشکیل می دهند .گروه را تشکیل می دهند . مثلا اگر آفتاب طلوع کند(این یک گروه است.) . تعریف بند هم این است که :بند ارتباط بین کلمات است .|

دو بند وقتی به هم می رسند جمله راتشکیل می دهند .

اگر آفتاب طلوع کند(بند اول) ،روز موجود خواهد شد (بند دوم )

شکل پاراگراف شکلی است که علائم نگارشی نیز جزء پاراگراف است . بخشش لازم نیست؛ اعدامش کنید

بخشش؛ لازم نیست اعدامش کنید

ابتدای هر پاراگراف تو رفتگی باید وجود داشته باشدو غیر از پاراگراف اول به اندازه ی یک سانتی متر جا می گذاریم البته نقطه پاراگراف ساز نیست  و تورفتگی پاراگراف رو تشکیل می دهد.

ایشان در مورد حجم پاراگراف فرمودند:

پاراگراف به طور معمول از 60 کلمه و حداکثر از 120 کلمه تشکیل می شود . صفحه 250 کلمه ای دو یا چهار پاراگراف متغیر دارد.اگر هر پاراگرافی 60 کلمه داشته باشد  چهار پاراگراف 120 کلمه ای خواهد داشت .اگر هر پاراگراف 120 کلمه باشد دو پاراگراف در آن صفحه تشکیل خواهد شد.

هر پاراگراف حداقل باید 5 جمله داشته باشد . و پاراگراف 4 جمله ای پاراگرافی غلط است .که این نکته خیلی حائز اهمیت است.

هر پاراگراف حداکثرباید ده جمله داشته باشد . جمله ها اگر نصف صفحه را بگیرند و از طرف دیگر نیز 120 کلمه بیشتر نباشند .جمله باید 12 کلمه داشته باشد 10 جمله باید 120 کلمه باشد اگر 60 کلمه است باید جمله 10 جمله ی 6 کلمه ای باشد .

حداکثر و حداقل ها باید رعایت شود .

در پاراگراف نویسی باید به مخاطب توجه شود ، که چه نوع مخاطبی مد نظر  است .

هر پاراگرافی بطورر کلی یک ریز موضوعی را دربر می گیرد یک موضوع واحد را نمی توان در تمام پاراگراف ها پخش کرد .یک موضوع را نمی توان در دو پاراگراف 60 کلمه ای جا داد.

به شرطی که پاراگراف از 120 کلمه بالاتر نرود می توان آن را پخش کرددر آن زمان می توان موضوع واحد را پخش کرد .

موضوع باید رد یک مجموعه ی واحدی پخش شود .

در پاراگراف نویسی باید جمله اصلی که درمقابل آن جمله پشتیبان وجود دارد جمله پشتیبان بعد از جمله اصلی بیاید چون محتوی شما را از غنا می اندازد . جملات اصلی یعنی اصلیترین چیزی که قرار است گفته شود و جملات پشتیبان طرح تفصیلی جملات اصلی را تشکیل می دهد . مثلا نقش استکبار ستیزی قرآن در انقلاب اسلامی . نقش آموزه های مهدوی در انقلاب اسلامی . فرضیه نویسی : جمله اصلی و دغدغه اصلی :آموزه های مهدوی در انقلاب اسلامی نقش مستقیم داشته است .

جمله پشتیبان :ظلم ستیزی یکی از مهمترین مولفه های آموزه های مهدوی است و چون جریان شکل گیری انقلاب مبارزه با ظلم نقش اساسی داشت . آموزه های مهدوی روشنگری راه مبارزه با انقلاب اسلامی است .

در اصل فرضیه تاثیر داشته و جمله پشتیبان فرضیه را توضیه و یا ثابت می کند .

رابطه بین حقوق و جنسیت در قرآن کریم چیست ؟

آیا قرآن نسبت به جنسیت حقوق را تقسیم کرده است .

فرضیه جنسیت یا گزاره های حقوقی درقرآن با جنسیت زن و مرد بودن ارتباط  مستقیم دارد جملات اصلی زن بودن با توجه به تفاوتهای فیزیولوژی حقوق ویژه می خواهد مرد بودن با توجه به تفاوتهای فیزیولوژی حقوق ویژه می خواهد  اینها جملات پشتیبان هستند .

در پاراگراف نویسی جملات اصلی در ابتدا بنویسید .

مخاطب وقتی پایان نامه و یا مقاله را از ابتدا می خواند لذا باید از کلمات صریح و جهت گیری ارزشی بویژه در نوشته ها ی چالشی و اختلافی باید پرهیزنمود .

معیار 60 کلمه چیست ؟

 شکل پاراگراف به این صورت است که:یک صفحه باید حداقل 2 پاراگراف داشته باشد 125 کلمه ای را رد بر گیرد . چکیده باید 300 کلمه باشد .فونت چکیده 2فونت کوچکتر از متن اصلی است خطوط یعنی فاصله خط ها از هم چقدرباشد .

ساختار پاراگراف :

هر پاراگراف از سه بخش تشکیل می شود :

1. مقدمه ، 2. متن اصلی 3.نتیجه گیری

هر پاراگرافی فراز و فرود دارد .

پاراگراف موضوع محور است و ریز موضوع را توضیح می دهد . آموزه های مهدوی در پاراگراف ظلم ،( مقدمه )یکی از آموزه های تاثیر گذار در انقلاب اسلامی ظلم ستیزی است .  (متن اصلی )(توضیح ظلم ستیزی :روایاتی که در بحث مهدویت وجود دارد مسائلی که وجود دارد کارکرد منجی گری مبارزه با ظلم است پس ظلم نقطه مقابل عدل است پس امام زمان باید با ظلم مبارزه کند.

نتیجه گیری (پس ظلم ستیزی یکی از آموزه های مهدوی است که در انقلاب اسلامی کاربرد داشته است.

پس هر پاراگراف خودش تقریبا یک نوشته مستقل است .

نکته مهم اینکه در مقدمه : مقدمه پاراگراف در قالب یک جمله ای بیان می شود که جمله را جمله موضوع می گویند در پاراگراف درباره ی ظلم ستیزی صحبت نمودیم لذا جمله مقدمه در واقع یک موضوع است .

لذا درباره موضوع متن بحث باید در مقدمه به بحث درباره آن موضع پرداخته شود .

مثلا اگر موضوع شما درباره امر به معروف است باید در مقدمه درباره امر به معروف صحبت نموده باشید .

ایشان فرمودند:

جمله موضوع همان مقدمه پاراگراف است .

جملات پشتیبان :بخش اصلی و یا متن اصلی را تشکیل می دهند مثل توضیح درباره ظلم که جملات پشتیبان را تشکیل می دهند .

نتیجه گیری همان جمع بندی نهایی است در پاراگراف نویسی کلیدی ترین نکته ای که می خواهید روی آن تاکید نمایید در نتیجه گیری می  آوریم .

ممکن است از چندین پاراگراف یک نتیجه گیری کلی نمایند .

کیفیت پاراگراف :

در یک پاراگراف خوب باید انسجام وجود داشته باشد و همچنین وحدت موضوعی بر آن حکم فرما باشد انسجام یعنی سازمان دهی اطلاعات یعنی اطلاعات بی ربط به موضوع نباشد .

طوری انسجام در پاراگراف وجود داشته باشد که خواننده بتواند به راحتی آن موضوع را درک کند . برای انسجام پاراگراف باید از این موارد استفاده نمایییم:

1. از این کلمات (اولا ،ثانیا، ثالثا ،اول ، دوم ، سوم،… قول اول ، قول دوم ،،….)

2.استفاده از عبارات انتقالی :مثل :سپس ،به همین دلیل ، به عبارت دیگر ، به همین جهت ، به علاوه و موارد دیگر

3.اگر از شمارشگر ها استفاده نشود عبارات بصورت افقی پشت سر هم غیب می شوند .

مثلا بدن انسان از اجزا ء مختلفی تشکیل شده است که عبارتند از افقی (دست ها ، پاها ، و …)

اما عمودی :

1. دست

2. پاها

3. سرو گردن

4…..

نکته :اگر پاراگراف بصورت متعدی و دارای چند جمله  و یا قول باشد است به صورت عمودی نوشته می شود

اگر شبه جمله و مفرد است به صورت افقی نوشته می شود .

مثال :

آموزه های مهدوی که در انقلاب اسلامی تاثیر گذار بوده اند عبارتند از ظلم ستیزی ،  امید به آینده ، مبارزه با ظلم و جور

ظلم نیز عبارت از ظلمی است که ریشه در سیره عملی معصومین دارد

نکاتی که در پاراگراف نویسی باید دقت شود :

جمله مقدمه جمله موضوع هم می شود و ویژگی جمله موضوع در پاراگراف نویسی :1. نباید سوالی باشد 2. به دلیل اینکه جملات سوالی علاوه بر اینکه ادعایی را مطرح نمی کنند به لحاظ ماهیت چیزی را زیر سوال میبرند .و این زیر سوال بردن انسجام را از موضوع می گیرد .

آیا ظلم ستیزی به عنوان یکی از آموزه های مهدوی نقش داشته است؟در اول پاراگراف  از سوالات استفاده نمی نمایند .

سوالات باید پشت سر هم بیایند و در پاراگراف مستقلی به سوالات پاسخ داده شود .

ایشان در این جلسه بیان نمودند که :

دومین ویژگی جمله موضوع یا مقدمه این است که:هر پاراگرافی بین 5 تا 10 جمله و هر صفحه دو پاراگراف و هر صفحه 250 کلمه دارد 

نکته دوم :جمله موضوع یا مقدمه می تواند مثبت یا منفی باشد . لازم نیست همیشه مثبت باشد فقط نباید سوالی باشد . ظلم ستیزی از آموزه های مهدوی نیست مثلا تسلط پیدا کردن بر زبانهای خارجی در سالهای پایان عمر امکان پذیر است ویا نیست اشکال ندارد و سوالی نباشد .

برای انسجام در پاراگراف هم از کلمات انتقالی استفاده کند .

کلمات انتقالی در جملات پشتیبان استفاده می شود . متن اصلی پاراگراف  عبارت است از سپس ، بنابر این ، لذا ، به همین دلیل

سومین ویژگی جمله موضوع یا مقدمه : نباید از جملات ی استفاده نمود که این جملات شائبه داوری درخواننده ایجاد نماید تعصبات و گفته ها و نوشته ها را بدون توجه به تعصبات و بر اساس ادله و مستند باید در ذهن مخاطب ایجاد نمود  

نگارش علمی پیشرفته به حول قوه الهی به پایان رسید.

بسمه تعالی

در تاریخ 15 /97/01  ساعات پژوهشی  ،نگارش علمی پیشرفته  با موضوع (تقویت مهارت پژوهشگری)با حضور حجت الاسلام و المسلمین آقای رستمی  استاد حوزه و دانشگاه در مرکز تخصصی الزهرا ء شهرستان قروه برگزار گردید.

استاد رستمی در مورد کاربرد پاراگراف فرمودند:

پاراگراف باید مطلب جدید  داشته باشد  زیرا  در عالم واقع هر پاراگراف  یک فصل است . ده پاراگراف زیر مجموعه ی یک عنوان قرار می گیرد یعنی تمام پاراگرافها در مورد آن عنوان صحبت می کند . و زمانی که حرفی برای عنوان وجود نداشته باشد باید  عنوان را عوض کنیم .

پاراگراف نویسی از خروج از موضوع جلوگیری می کند .

ایشان در ادامه اهداف پاراگراف نویسی  را بیان نمودند و فرمودند:اگر محقق پاراگراف نویسی را درست یاد گرفته باشد . از مطالب  خارج از موضوع در تحقیق خود جلوگیری می کند .و بطور کلی محتوی اعم و یا اخص از موضوع نخواهد بود .به ارتباط منطقی بین ارکان یک تحقیق و یک پژوهش کمک می کند .به منزله ی بندهای اتصال دهنده ی تحقیق و در نهایت کمک کننده ی به نتیجه گیری درست است .

درپاراگراف به نوشتن متن بالاتراز جمله پرداخته می شود  یعنی هر پاراگراف متشکل از چندین جمله است . و آنچه در پاراگراف باید رعایت شود بفرض ارکان نماز در یک پارگراف در مورد رکوع و پاراگراف بعدی درباره سجده است و( چون موضوع عوض شده است.)

 پارگراف زمانی عوض می شود که ما در پی بیان نکته جدیدی هستیم  .کلمه و گروه و بند و جمله و چند جمله  اجزای تشکیل دهنده پاراگراف  را تشکیل می دهند . بعد از پاراگراف به خود مقاله می رسیم

ساختار مقاله  از کلمه شروع می شود  یعنی کلمه و گروه و بند و جمله و پاراگراف و در نهایت مقاله یا پایان نامه شکل می گیرد . چیدن پاراگرافها در کنار هم مقاله تشکیل می شود.پاراگراف اگر به درستی نوشته نشود محتوی را به چالش می کشد . ایشان در ادامه تعاریف زیر را بیان نمودند .و فرمودند

گروه :

 مجموعه ی کلماتی که نصف جمله را تشکیل می دهند . مثلا اگر آفتاب طلوع کند .

ایشان در تعریف بند فرمودند:

بند ارتباط بین کلمات است .|دو بند وقتی به هم می رسند جمله راتشکیل می دهند .

اگر آفتاب طلوع کند ،روز موجود خواهد شد. هر کدام از آنها یک بند خواهند بود .

 علائم نگارشی نیز جزء پاراگراف است .مثال :

 بخشش لازم نیست؛  اعدامش کنید.

بخشش؛ لازم نیست اعدامش کنید

ابتدای هر پاراگراف تو رفتگی باید وجود داشته باشد وغیر از پاراگراف اول پاراگرافهای بعدی  به اندازه ی یک سانتی متر جا می گذاریم و باید در نظر داشت که نقطه ،پاراگراف ساز نیست  و تورفتگی پاراگراف رو تشکیل می دهد.

بسمه تعالی

 به گزارش معاونت پژوهشی در تاریخ97/01/15 نشست علمی با موضوع  (عرفانهای کاذب با تاکید بر تصوف) با حضور حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای رستمی در مرکز تخصصی الزهراء شهرستان  قروه  برگزار گردید.

 ایشان فرمودند انسان میل به  پرستش دارد . و این پرستش انسان  را به طرف اله می برد . مثلا تشنگی انسان را به طرف آب می برد. البته یکی از عرفانها می تواند درست و بقیه غلط باشد و این روحیه پرستش است که انسان را به طرف عرفان می برد . اگر میل به پرستش نبود انسان نمی توانست به طرف بت پرستی برود چون انسان به طرف بت پرستی کشیده می شود پس میل به پرستش دراو وجود دارد . البته انواع پرستش وجود دارد مانند آفتاب پرستی و شیطا ن پرستی و بت پرستی و گاو پرستی و ستاره پرستی  و مادر پرستی  وهمسرپرستی و قورباغه پرستی و انواع آن.

عرفهای کاذب مانند: عرفان حلقه و عرفان  پائو لو کوئیلو و عرفان کاستاندا ، عرفان یوگا ،عرفان  ایلیا رام الله ، عرفان ساتيا ساي بابا، عرفان سرخ پوستی ، عرفان طبیعی   و … در دنیا وجود دارد.

عرفانهای کاذب و غالب  در دنیا همه ریشه در پرستش دارند . کسی هم که منکر دین و خدا هست باز او هم دنبال پرستش است . لائیک ها هم در درون خود میل به پرستش دارند . آنها نبودن خدا را پرستش می کنند.

دین پرستش ها را کنترل می کند ، و پرورش می دهد و در نهایت از دین عرفان صحیح به وجود می آید .

در منطقه کردستان عرفانهای کاذب مانند تصوف  وجود دارد . البته دسته بندی اصلی دراویش در تصوف است و مشترک بین شیعه و سنی است .

عرفانهای کاذب در جهان اسلام مانند شیطان پرستی نیز وجود داشته است که اعتقادات آنان این است که شیطان قابل احترام است زیرا تنها موجودی که به غیر خدا سجده نکرد .و میگویند شیطان تنها موحدی است که به غیر خدا سجده نکرد و شیطان سایه خداست.

در حالیکه شیطان نه تنها سجده نکرد بلکه اطاعت هم نکرد و مهم همین اطاعت از خداست و گرنه سجده به خودی خود کارکردی ندارد .

مثلا یکی از عرفانها  به نام عرفان سرخ پوستی که در آن کارلوس کاستاندا با دون خوان آشنا می شود و می بیند که او دارد پرواز می کند و اعتقادات او هم این بوده است که از شهرت فراری می باشد .و به روز مرگی نباید دچار  شوید.

یا عرفان پائلو از عرفانهای حیوانی است. کتابی که باید طلاب مورد مطالعه خود قرار دهند کتاب عرفانهای نو ظهور محمد تقی فعالی  است .

تصوف  از صوف به دست می آید . معنی آن پشم گوسفند ،چون پشمینه پوش بودند، به انها تصوف می گفتند. قدمت این عرفان به زمان اما م صادق(علیه السلام ) بر می گردد. لذا امام صادق(ع) مناظراتی با انها انجام داده است . مورخین قرن دوم هجری را قدمت این عرفان می دانند. علت پدید آمدن این عرفان تفسیر غلط آنها از دنیاست  مثلا می گفتند که پیامبر(ص) فرموده است ((حلاوه دنیا مراره الاخره ))و برعکس. یعنی باید در دنیا سختی کشید تا در آخرت راحت باشیم. برخی نیز معتقدند که صوفیه در اثر  مراودات با مسیحیت  تحث تاثیر اعتقادات آنها قرار گرفتند.

مسیحیت یک دین گوشه گیر است وصوفیه از انزوای مسیحیت استفاده نمودند.و گروههایی در بین صوفیه به نامهای علی اللهی و اهل حق ظهور نمودند.چون مسیحیت مسیح را خدا می دانند.و اعتقادشان این است که عیسی به جای همه عبادت نموده است و همه ی مسیحیها وارد بهشت می شوند.و در نظر صوفیه عبادتهای علی(ع) او را به جایی رساند که علی خودش خدا شد و خدا خودش در علی تجلی پیدا کرد .اعتقاد مسیحیت بر این است که عیسی برای گناه نخستین وراثتی به دار کشیده شد. لذا آن گناه با به دار کشیدن شدن حضرت عیسی (ع)بخشیده شد. و هر کس مسیحی باشد به جهنم نمی رود .متفکرین این فن نسخه مسیحیت تحریف شده ، صوفیه را در اسلام و در قرن چهارم هجری  ایجاد نمودند. و موسس آن مبارک شاه بود که شاه خوشین و سلطان طریق خانقاه بود . اعتقاد صوفیه این است که کسی که اهل عبادت باشد از شریعت عبور نموده و به طریقت می رسد .کسانی که تازه وارد فرقه صوفیه می شوند.باید دین داشته باشند و به آن عمل کنند . تا به طریقت برسند . لذا صوفیه حرفشان این است که ما به یمن علی به طریقت رسید یم و لذا اهل عبادت هم نیستند . و آیه  «وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ» را دستاويز قرار داده و مى‌گويند: اگر به يقين رسيدى، ديگر عبادت لازم نيست!. غافل از آنكه خطاب آيه به پيامبر صلى الله عليه و آله است كه از روز اوّل به يقين رسيده بود ودر برابر تطميع وتهديدهاى كفّار مى‌فرمود: اگر ماه را در يك دستم و خورشيد را در دست ديگرم قرار دهيد، دست از وظيفه‌ى خود برنمى‌دارم، ولى با آن يقين تا آخرين لحظه عمر عبادت مى‌كرد. پس یقین در این آیه یعنی مرگ  . یعنی تا روز مرگت باید خدا را عبادت کنید .

سلطان طریقت را که به آن شاه می گفتند و قرن چهارم هجری خاستگاه تصوف ایران بوده است در لرستان  در منطقه بلوران سکونت داشتند .مبارک شاه وعده می دهد که بعد از هر صد سال روح مبارک شاه در فردی دیگری حلول می کند و این می شود طریقت .لذا معتقدند که هر صد سال یک قطب به وجود می آید .که این قطب اقطاب است . لذا در صد سال اول منتظر بودند و گفتند یک شخصی به نام سحاک یا اسحاق که روح مبارک شاه در او  حلول کرده است و غیر از این فرقه کسی اهل حق نیست و اعتقاد ویژه ی صوفیه این است که وصل به قطب ماهیت دینی انسانها را مشخص می کند . لذا انسانها به قطب وصل نشوند . حیوانات رها شده در این عالمند .

سلطان سحاک موسس اولین فرقه های صوفیه و غلات است .و هر کس که بخواهد عاقبت بخیر شود اولین وظیفه اش این است که وصل به این قطبها شود .و خود او نیز برای خاندان خود قطب شود .

قطب را سایه خدا می دانند و چه بسا خدا در این قطب حلول کرده است . و چه بسا امام زمان هم همین باشد . اعتقاد به مهدویت نوعیه دارند . یعنی امام زمان یک شخص نیست بلکه به تفکر است و این فکر اصلاح گری در هر که باشد  می تواند امام زمان باشد  مهدویت شخصیه  مهدویتی است که ما شیعیان به آن اعتقاد داریم که مهدی شخصی از سلاله پیامبر (ص)است.

اعتقاد دیگر آنان این است که یک مقامی دارند به نام پیر بنیامین  که در عالم قبل از خلقت جبرئیل بوده است .در دوران پیامبر (ص) سلمان فارسی  است و در دوره آخر زمان می شود بنیامین اولین مخلوق خدا و آخرین مخلوقی که از این عالم هستی خواهد رفت .

از نظر صوفیه  حجت الهی یک شخص است و اولین مخلوق خدا و آخرین مخلوق خدا یک شخص واحدیه  منتها در هر دوره ای یک حیثیت جدیدی پیدا می کند و دین درست می کند . مهدویت در نهایت گرچه نوعیه است ولی آخرین حجت خدا بنیامین است که مهدویت دراو شکل می گیرد و از دنیا می رود .عبادت صوفیه نیز به این نحو است که در مسیحیت  وقتی انسان از شجره ممنوعه خود ازبهشت رانده شد و گناه نخستین را انجام داد .و بصورت وراثتی به انسانها منتقل می شود و هیچ چیزی نمی تواند گناه را پاک کند وخدا مجبور شد درقالب حضرت عیسی حلول کند  و برای خلقش قربانی شود تا گناه آنان بخشیده شود . که درمسیحیت به آن فدیه گفته می شود . و خدا در قالب انسان تجلی پیدا نمود و برای مردمش خود را قربانی نمود و مسیحیت چون قربانی داده است به جهنم نمی رود و غیرمسیحی هااهل  جهنمند . در اصل  نسخه کپی شده ی مسیحیت تصوف هستند و خود را فرقه ی ناجیه می دانند .و معتقدند که خدا در علی(ع) حلول کرده و چه بسا در قطب هم حلول کند .لذا قطب از عبادت کردن هم بی نیاز است .زیرا حرف او حرف خدا و خدا در او حلول نموده است .

 ازاعتقادات آنان این است که کل دین خلاصه می شود در شبهای جمعه که به فراموش خانه می روند. مثل مسیحیها که یک ساعت به کلیسا می روند.

از دیگر اعتقادات صوفیه مهمترین واجب در میان آنان نذر و نیاز است که اگر در نذر کمک نکنند مورد غضب الهی قرار می گیرند.

اعتقاد دیگر آنان این است که هیچکس مالکیت شخصی ندارد و مالکیت اصلی از آن خداوند است و نماینده خداوند قطب روی زمین است .لذا اموال مال خود انسانها نیست متعلق به قطب است .و قطب لطفی به افراد می کند و یک دهم از اموال آنان را بر می دارد آنان عبادت و نماز ندارند و یک روزه ی معروفی دارند به نا م مرنو.

 و معتقدند سلطان سحاک سه روز با یارانش تحت تعقیب بوده اند و سه روز در غار گرسنه مانده اند و به احترام آنان سه روز را روزه می گیرند .  سلطان سحاک در کوههای کرمانشاه درباختران بوده و در آنجا غاری بوده که خاستگاه صوفیه در غرب(کرمانشاه ،و بخشهایی از کردستان و لرستان ) است.

در کردستان قادریه اهل سنت و دراویش در شهرستان قروه کردستان به همین شکل هستند ولی وهابیت دراویش را کافر می دانند . یکی از مهمترین واجبات صوفیه سبیل گذاشتن است و معتقدند که سبیل نماد مردانگی است و اعتقاد آنان این است که علی(ع)دارای  سبیل بوده است . سلطان سحاک که روح مبارک شاه در او حلول نموده  . شخصی سبیل دار بوده است. محل زندگی اینها شرق و غرب  کشور ایران است در شرق دراویش گنابادی که سابقه ی آنها به قرن هفتم می رسد سکونت دارند  . قدیمی ترین دراویش به قرن چهارم بر می گردند . که 300 سال قبل از گنابادی ها بودند ودر غرب ایران سکونت دارند. بعضی ها معتقدند که انتقال جمعیتی به طرف خراسان فرقه گنابادی  را به وجود آورده است آنها اهل ورد و ذکرند ورد هایی می خوانند که نیروهایی به انان می دهد. ریاضت می کشند و ریاضت آنها قدرت می آورد . کسی که خدا پرست باشد این ریاضت ها به او قدرت می دهد و این قدرت همراه حکمت خواهد بود  ریاضت جسم را تابع روح می کند، و روح را قدرتمند می سازد و وقتی روح قدرت بگیرد و انسان قدرتمند می شود .

فرق صوفی با عارف دراین است که عارف ریاضتش همراه حکمت است و صوفی ریا ضتش بدون حکمت است.

عرفان یوگا دنبال ضعیف کردن جسم است تا روح قوی شود.اصالت با روح است .

بعضی ها معتقدند که صوفیه اوج رشد و ترقیشان زمان حمله مغولها بوده است .مغولها زندگی انسانها را به جایی رسانده بودند که دیگر انگیزه ای برای زنده ماندن در آنها وجود نداشت

در خانقاه گوشه نشینی اختیار می نمودند و در انتظار این بودند که مغولها از راه برسند و آنها راقتل عام کنند.

مغولها یک حس استبسا ء در ایران به وجود آوردند .و کار را به جایی رساند که رجوع به صوفی گری زیاد باشد . ایرانیان در زمان مغولها به خاطر ترس از آنها  حتی به سراغ متن دین هم نرفتند زیرا بطن دین آنها را به جهاد فرا می خواند . و از آسیب های صوفی گری به اسلام زیاد کردن خرافات و  نابود کردن تولید و اقتصاد و به نابودی کشاندن تمدن اسلامی است .

 بعضی ها هم معتقدند تا قبل از ملاصدرا چیزی به اسم صوفی و عارف نداشتیم و ملاصدرا دایره تصوف و عرفان را از هم جدا کرد  و آقای پازوکی  عضو هیت علمی دانشگاه تهران که از تئورسین های زنده دراویش گنابادی است  مقاله ای تحت عنوان پارادوکس عرفان و تصوف  نزد اساتید و شاگردان ملاصدرا  نوشته است و در آن مقاله آورده است که قبل از ملاصدرا بحثی باعنوان عرفان و تصوف نداشتیم ولی بعد از ملاصدرا این دو از هم جدا شدند. و قرن دهم به بعد مدیون ملاصدرا هستند ،وخدمت به عرفان نموده اند . و یکی از خدمات فلسفه به عرفان این است که مکاشفه  خدایی و شیطانی را از هم جدا نمود  صوفی اگر یک مکاشفه ای داشته باشد مکاشفه اش شیطانی و عارف ا گر مکاشفه ای داشته باشد مکاشفه اش ربانی است.

البته  عرفا قبل از مکاشفه باید فلسفه خوانده باشند  . 

دراویش فوق العاده غیر سیاسیند و به جدایی دین از سیاست اعتقاد دارند.

آنها سیاست را نجس می دانند و می گویند سیاست یعنی دنیا گرایی و سیاست با تصوف در تضاد است و نمی تواند قابل جمع باشد

تصوف از نظر اسلام باطل است .زیرا آنان  کعبه و قبله را قبول ندارند و معتقد به پاکی دل هستند و آیه ((اینما تولو فثم وجه الله)) را دستاویز خودشان قرار می دهند این فرقه اهل استدال نیستند اهل منطق هم نیستند  جذب آنها چهره به چهره است . آنان اعتقاد به خواب و خرافات و سماء صوفیانه دارند و با رقص، انرژی انها تخلیه می شود .و همین تکان دادن سرهایشان سماء صوفیان است کتابی که جهت اطلاع بیشتر طلاب لازم است مورد مطالعه قرار گیرد(نقش خانقاه در انحطاط و تمدن اسلامی  رسول جعفری)